سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غمگینم و غم را دوست دارم

 

حرف تازه ای نیست ....

جز آنکه دلم  شکسته است

در تمام آینه ها تصویر من ترک خورده است ....

سکوت تازه ای نیست ...

من همان لبهای ساکت را به اختیار د ارم ....

در انتظار شکستن سکوت  به سر میبرم

اشک تازه ای نمی چکد از گونه های تر من ....

همان اشکهایی که با حسرت می شویند چشمان مرا.....

چشمان خیس من می غرند از دست غصه ها

قلب آزمند من دیگر تپش تازه ای ند ارد ....

قلب من مدتی است  سکوت اختیار کرده است ....

 

  

از میان انبوه آدم و کو چه و ترانه ... تنها به وصله پینه کردن روزگار مشغولم. در ادامه خوابهای ندیده .... دیدن عکسهای رنگ و رو رفته کودکی.. خواندن نامه های قدیمی.. دوباره تکه تکه دیروزهای کوچک.. کنار فریادهای تقویم بدون برگ!! صبحی دیگر .. بی اعتنا به های و هوی پشت سر .. همراه با سنگهای تشنه رودخانه... می رسم به این جمله :

آب از سرم گذشت !!!

در سرزمین شیاطینی که

تنها دل به خاک داده بودم


نوشته شده در جمعه 91/5/13ساعت 1:58 عصر توسط *شاهزاده* نظرات ( ) |


Design By : Pichak